فهرست مطالب

نشریه آب و خاک
سال بیست و چهارم شماره 2 (پیاپی 10، خرداد - تیر 1389)

  • تاریخ انتشار: 1389/04/26
  • تعداد عناوین: 20
|
  • طباطبایی یزدی، حقایقی مقدم، قدسی، افشار صفحه 198
    استحصال آب باران یکی از شاخص ترین تکنیک های مدیریت بهره برداری از آب باران برای مقابله با کم آبی می باشد که در مناطق مواجه با کمبود آب بسرعت در حال توسعه می باشد. مبنای این روش اختصاص سطحی از زمین برای جمع آوری نزولات و سپس ذخیره سازی آن برای استفاده در زمان مورد نیاز می باشد. با توجه به تنوع روش های استحصال آب باران، باید در انتخاب روش مناسب به ویژگی هایی از قبیل مقدار بارندگی و نحوه توزیع آن، توپوگرافی زمین، نوع خاک، عمق خاک و عوامل اقتصادی و اجتماعی هر منطقه توجه جدی نمود. در این مقاله، نتایج طراحی و اجرای یک طرح پایلوت استحصال آب باران در منطقه خشک و نیمه خشک شمال شرق ایران (مشهد) ارائه گردیده است. رواناب از یک سطح پوشش داده شده با پلاستیک به مساحت 5000 مترمربع جمع آوری شد و به داخل یک مخزن زمینی 500 مترمکعبی هدایت گردید. کرت های آزمایشی در مجاورت سطوح جمع آوری آب باران قرار گرفته و شامل 8 کرت جداگانه هر کدام به مساحت 85×6 مترمربع بود. از طرح بلوک های کامل تصادفی با 4 تکرار (چهار کرت آبیاری تکمیلی و 4 کرت شاهد دیم) بعنوان قالب آماری طرح استفاده گردید. برای استفاده هرچه بهتر از آب باران استحصال شده، آبیاری به روش قطره ای با نوارهای آبیاری 4 لیتر در ساعت در واحد طول انجام شد. نتایج نشان داد در طی سال اول و دوم انجام آزمایش، عملکرد دانه در تیمار آبیاری تکمیلی به ترتیب 70% و 87% نسبت به تیمار دیم افزایش نشان داد. این در حالی است که در طی این دو سال بترتیب 35% و 70% نیاز آبی گیاه گندم در طی فصل رشد از طریق آبیاری تکمیلی تامین شد. نتایج این تحقیق نشان داد که در مناطقی با ارتفاع باران سالانه متوسط تا 150 میلیمتر نیز می توان مشروط به استحصال آب باران از زمین های اطراف و انجام 2 نوبت آبیاری تکمیلی، نسبت به کشت گندم در اراضی مستعد اقدام نمود و انتظار داشت که عملکرد گندم تا دو برابر نسبت به شرایط دیم افزوده شود.
    کلیدواژگان: استحصال آب باران، آبیاری تکمیلی، گندم دیم، منطقه مشهد
  • باقریفام، لکزیان، رضایی صفحه 208
    اورانیوم فلزی سنگین و رادیو اکتیو است که به طور گسترده در پوسته زمین پراکنده شده است. در بسیاری موارد به علت فعالیت های انسانی مقدار آن از حدود مجاز بالاتر رفته و این امر موجب آلودگی آب و خاک با اورانیوم میشود. به منظور بهینه سازی توانایی زئولایت جهت کاهش اورانیوم از محیط های آبی از تکنیک شستسو استفاده شد. در این آزمایش بهترین بازدهی جذب به عنوان تابعی از غلظت اولیه اورانیوم در محلول، pH محیط، زمان تماس و وزن بکار برده شده زئولایت برای کاهش اورانیوم موجود در آب بررسی گردید. به منظور مدلسازی جذب اورانیوم توسط زئولایت از دو همدمای جذب سطحی لانگمویر و فروندلیچ استفاده شد. نتایج حاصل از آزمایش نشان داد که بیشترین مقدار جذب اورانیوم توسط زئولایت در غلظت 200 mg/L، 5pH= و زمان تماس 20 ساعت صورت پذیرفت. هم چنین مدل لانگمویر به علت ثابت هماهنگی بالاتر میتواند به خوبی جذب اورانیوم به وسیله زئولایت را پیش بینی کند.
    کلیدواژگان: جذب سطحی، اورانیوم، زئولایت، ایزوترم لانگمویر، ایزوترم فروندلیچ
  • عباسی، ملبوسی، باباییان، اثمری، برهانی صفحه 218
    در این مقاله داده های سناریوی A1 مدل گردش عمومی جو ECHO-G که هم اکنون در دانشگاه هامبورگ آلمان و مرکز تحقیقات هواشناسی کره جنوبی اجراء می شود، برای ارزیابی تغییرات اقلیمی، خشکسالی، یخبندان استان خراسان جنوبی در دوره 2010 تا 2039 میلادی توسط مدل آماری LARS-WGریز مقیاس شدند. در این تحقیق از داده های دمای کمینه، دمای بیشینه،تابش و بارش مدل ECHO-G و داده های واقعی شش ایستگاه استان شامل بیرجند، نهبندان، فردوس، قائن، بشرویه و خور بیرجند استفاده شد. نتایج کلی بررسی ها برای دوره مذکور حاکی از افزایش4 درصدی بارش در استان، کاهش تعدادروزهای یخبندان و افزایش میانگین سالانه دما درحدود 3/0 درجه سانتیگراد می باشد که بیشترین افزایش ماهانه دما مربوط به فصل زمستان به میزان یک درجه سانتیگراد خواهد بود. همچنین تعداد روزهای خشک در شهرستان های شمالی این استان شامل بشرویه، فردوس و قاین افزایش و در شهرستانهای جنوبی آن شامل بیرجند، خوربیرجند و نهبندان کاهش می یابد و بطورکلی خشکسالی های این استان در دوره 2039-2010 کاهش می یابند.
    کلیدواژگان: مدل گردش عمومی جو، LARS، WG، خراسان جنوبی، تغییر اقلیم
  • لکزیان، حلاج نیا، رحمانی صفحه 234
    چرخه های خشک و مرطوب شدن خاک جزء تنشهای محیطی هستند که خصوصیات فیزیکی، بیولوژیکی و شیمیایی خاک را تحت تاثیر قرار می دهند. همه این اثرات در نهایت بر روی چرخه عناصر غذایی در خاک تاثیر گذار است. بررسی تاثیر چرخه های خشک و مرطوب شدن خاک بر چرخه عناصر غذایی، از یک طرف از جنبه تغذیه گیاه و حاصلخیزی خاک و از طرف دیگر از جنبه مسائل زیست محیطی حائز اهمیت می باشد. در این تحقیق تاثیر یک، دو، سه، چهار و پنج چرخه خشک و مرطوب شدن طی 25 روز، بر مقدار کربن آلی محلول (DOC)، فسفر آلی محلول (DOP) و شکل های فراهم نیتروژن در خاک شامل مجموع نیترات و نیتریت و آمونیوم، در دو نمونه خاک آلفی سول در قالب طرح پایه کاملا تصادفی برای هر خاک، با سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با افزایش تعداد چرخه های خشک و مرطوب شدن، در هر دو خاک مقدار کربن آلی، فسفر آلی و معدنی و همچنین آمونیوم در محلول خاک، نسبت به تیمار دائما مرطوب کاهش پیدا کرد. کاهش مقدار کربن و فسفر آلی محلول نشان دهنده افزایش معدنی شدن کربن و فسفر آلی محلول است. مقدار نیتروژن آلی محلول پس از سه و چهار چرخه خشک و مرطوب شدن، در خاک 1 و 2 کاهش پیدا کرد و سپس در تیمار پنج چرخه خشک و مرطوب شدن به بیشترین مقدار رسید.
    کلیدواژگان: خشک و مرطوب شدن، نیتروژن، کربن و فسفرآلی محلول
  • صادقی پور مروی صفحه 244
    افزایش کارایی مصرف کود یکی از راه های مدیریت مصرف کود در بخش کشاورزی است. در این تحقیق، در یک مطالعه مزرعه ای اثر نیتروژن بر کارایی استفاده از کود در گیاه اسفناج (Spinacea oleracea) در منطقه ورامین بررسی شد. آزمایش در طرح اسپلیت پلات در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار، در 5 سطح 0، 150، 200، 250 و 300 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و 5 سطح 0، 5/37، 50، 5/62 و 75 کیلوگرم فسفر (P2O5) در هکتار انجام گردید. وزن تازه و نیترات ساقه و برگ اسفناج، اندازه گیری شد. بر اساس نتایج، کارایی استفاده از کود با عملکرد گیاه اسفناج رابطه مستقیم و غیر خطی داشت. اثر ساده نیتروژن و فسفر بر کارایی استفاده از کود معنی دار بود ولی اثر متقابل آنها معنی دار نشد. در اثر ساده نیتروژن همبستگی مثبتی میان کارایی استفاده از کود و بازده زراعی مشاهده شد ولی در اثر ساده فسفر همبستگی مثبتی میان کارایی استفاده از کود با کارایی استفاده از آب و عملکرد وجود داشت. در اثر متقابل نیتروژن و فسفر همبستگی مثبتی میان کارایی استفاده از کود با بازده زراعی و نیترات مشاهده گردید. مناسب ترین تیمار برای حصول عملکرد و کارایی استفاده از کود بهینه در گیاه اسفناج، تیمار 250 کیلوگرم نیتروژن در هکتار و 50 کیلوگرم فسفر (P2O5) در هکتار بود.
    کلیدواژگان: اسفناج، کارایی استفاده از کود، نیتروژن
  • رفیعی، اسدی رحمانی صفحه 254
    در میان باکتری های ریزوسفری محرک رشد گیاه (PGPR) توجه زیادی به باکتری های جنس فلاوباکتریوم و نقش آنها در افزایش رشد و سلامت گیاه شده است. در این تحقیق به منظور جداسازی و شناسایی فلاوباکتریوم از ریزوسفر گندم مناطق مختلف تحت کشت کشور، تعداد 65 نمونه خاک ریزوسفری تهیه شد. طراحی و انتخاب محیط کشت اختصاصی (FIM) جهت جداسازی، کشت و نگهداری فلاوباکتریوم ها از بین فرمولاسیون های مختلف و متنوعی نظیر 64 ATCC، 65 ATCC M1 و M1 Medium که برای این باکتری پیشنهاد شده است انجام گردید. تعداد 61 جدایه منسوب به فلاوباکتریوم با استفاده از محیط کشت اختصاصی (FIM) جداسازی و خالص گردید. شناسایی در حد جنس و گونه با آزمایش های میکروسکوپی، فیزیولوژیک و بیوشیمیایی انجام پذیرفت. نتایج حاصل از آزمایشات نشان داد که 5 گونه F.multivorum، F.odoratum، F.thalpophilum، F.balastinum و F.indoltheticum در ریزوسفر گندم قابل شناسایی بودند. گونهF.odoratum بیشترین فراوانی(72 درصد) و گونه های F.thalpophilum، F.balastinumو F.indoltheticum کمترین فراوانی(6/1 درصد) را در بین گونه های جداسازی شده داشتند.
    کلیدواژگان: فلاوباکتریوم، PGPR، ریزوسفر، گندم
  • رسولی، مفتون صفحه 262
    استفاده و مدیریت بهینه ماده آلی یک جنبه مهم تولید پایدار در سیستم های زراعی است. با توجه به مقدار نسبتا کم ماده آلی در خاکهای زارعی ایران و اثرات زیست محیطی مصرف مداوم کودهای نیتروژن دار، مصرف توام نیتروژن و مواد آلی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف از آزمایش حاضر بررسی اثر باقیمانده انواع مواد آلی به تنهایی و یا به همراه نیتروژن معدنی بر رشد گندم و ویژگی های خاک بود. تیمارها شامل دو ماده آلی (کمپوست زباله شهری و کود دامی) در چهار سطح (0، 1، 2 و 4 درصد) و سه مقدار نیتروژن (N) (0، 75 و150 میلی گرم در کیلوگرم)، در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار بود. تیمارها در کشت برنج بکار گرفته شدند و تاثیر باقیمانده تیمارها بر رشد و ترکیب شیمیایی گندم کشت شده پس از برنج و برخی خصوصیات شیمیایی خاک مورد بررسی قرار گرفت. مصرف هر دو ماده آلی با افزایش وزن خشک گندم همراه بود. با کمپوست، کاربرد نیتروژن بر وزن خشک گندم تاثیری نداشت. با کود دامی مصرف این عنصر در تمامی سطوح روند افزایشی وزن خشک گندم را در پی داشته و این افزایش در سطوح بالاتر کود دامی محسوس تر بود. از طرفی افزودن نیتروژن به تنهایی وزن خشک گندم را تحت تاثیر قرار نداد. غلظت فسفر، پتاسیم، آهن، منگنز، کلراید و سدیم در شاخساره گندم در خاک تیمار شده با هریک از مواد آلی بیشتر از شاهد بود. تجزیه خاک پس از برداشت گیاه نشان داد که کاربرد هر دو ماده آلی همه ویژگی های شیمیایی مورد بررسی خاک را افزایش داد. بطوریکه کربن آلی، نیتروژن کل، فسفر، آهن، روی، مس و منگنز قابل استفاده، هدایت الکتریکی و نسبت جذبی سدیم، در خاک تیمار شده با دو ماده آلی بیشتر از شاهد بود. بطورکلی اثر باقیمانده کود دامی به ویژه به همراه نیتروژن معدنی بر عملکرد و خصوصیات شیمیایی خاک بیش از اثر کمپوست بود.
    کلیدواژگان: گندم، اثر باقیمانده، نیتروژن، کمپوست شهری، کود دامی
  • سبزی پرور، زارع ابیانه، بیات ورکشی صفحه 274
    دمای خاک از پارامترهای مهم و تاثیر گذار در کلیه فرآیندهای هیدرولوژی و کشاورزی است که اندازه گیری و پیش بینی آن ضروری است. مطالعاتی که تا کنون در زمینه برآورد دمای خاک در مناطق فاقد داده صورت گرفته همگی به اتفاق از مدل های رگرسیونی جهت برآورد دمای خاک استفاده کرده اند. در این پژوهش ضمن استفاده از مدل های رگرسیونی، با بکارگیری سامانه استنتاج تطبیقی عصبی-فازی4 (ANFIS) به عنوان روشی نوین، به پیش بینی دمای خاک در شش عمق مختلف (5، 10، 20، 30، 50 و 100 سانتی متر) اقدام شد. علاوه براین، مهمترین پارامترهای هواشناسی (دمای بیشینه، دمای کمینه، میانگین دمای روزانه، رطوبت نسبی، ساعات آفتابی و سرعت باد) به عنوان عوامل اثرگذار بر دمای خاک در یک دوره 15 ساله (2006-1992) در ایستگاه های مورد مطالعه معرفی می گردند. مطالعه روی داده های هواشناسی 3 ایستگاه سینوپتیک زاهدان، تهران و رامسر که دارای اقلیم متفاوتی می باشند، انجام گرفت. یافته ها حاکی از 4 درصد دقت بیشتر روش ANFIS نسبت به روش آماری رگرسیون بود. همچنین دقت پیش بینی دمای خاک با روش ANFIS در دو ایستگاه زاهدان و تهران (اقلیم خشک) به ترتیب 12 درصد و 5/4 درصد بهتر از رامسر (اقلیم مرطوب) بود. مقدار ضریب همبستگی (r) بین دمای خاک پیش بینی شده توسط شبکهANFIS و مدل رگرسیون انتخابی با دمای واقعی خاک، نشان داد که با افزایش عمق خاک مقدار r کاهش می یابد. نتایج همچنین نشان داد که بر خلاف مناطق خشک، در اقلیم مرطوب رامسر با افزایش عمق خاک دقت پیش بینی تا 18 درصد افزایش می یابد، در حالیکه در دو ایستگاه زاهدان و تهران دقت پیش بینی دمای خاک در لایه های کم عمق تا 10 درصد بیشتر از لایه های عمیق می باشد.
    کلیدواژگان: دمای خاک، مدل های رگرسیونی، ANFIS، اقلیم خشک، اقلیم مرطوب
  • دیانی، نادری، محمدی صفحه 286
    استخراج معادن، تغلیظ و حمل و نقل کانی ها، جنوب شهر اصفهان و حومه ی سپاهان شهر را در معرض آلودگی و ساکنین آن ها را به دلیل وجود عناصر سنگین در معرض خطر قرار داده است. امروزه به طور معمول از اسپکتروفتومتر و انعکاس طیفی برای تخمین خصوصیات خاک و غلظت آلوده کننده ها استفاده می شود. این تحقیق برای مطالعه پتانسیل های اطلاعات ماهواره Landsat ETM+ برای تخمین و پهنه بندی پراکنش عناصر سنگین در جنوب شهر اصفهان انجام شد. در طی فعالیت میدانی 100 نمونه خاک سطحی بصورت تصادفی تهیه شد. نمونه ها هوا خشک شده و بخش ریز (ذرات کوچکتر از 2 میلی متر) بوسیله اسید نیتریک 4 مولار در C°80 تیمار شدند و غلظت کل سرب، روی و کادمیم بوسیله دستگاه جذب اتمی اندازه گیری شد. آنالیز آماری نشان می دهد که همبستگی منفی و معنی داری بین غلظت عناصر سنگین و اطلاعات طیفی مرئی و مادون قرمز نزدیک وجود دارد و نتیجتا امکان پهنه بندی آلوده کننده ها به کمک این باندها وجود دارد. پراکنش مکانی غلظت عناصر سرب، روی و کادمیم به کمک چندین معادله رگرسیون چندگانه گام به گام پهنه بندی گردید. نتایج نشان می دهد که غلظت آلوده کننده های سرب و روی در نزدیکی سپاهان شهر بالای حد آستانه است ولی برای کادمیم در حال حاضر آلودگی خاک جدی نیست.
    کلیدواژگان: آلودگی خاک، عناصر سنگین، Landsat ETM+، پهنه بندی
  • زارع ابیانه، بیات ورکشی، معروفی، امیری چایجان صفحه 297
    مطالعه حاضر به منظور استفاده از حداقل پارامترهای هواشناسی در پیش بینی تبخیر تعرق گیاه مرجع در منطقه همدان برای سال های 1376 و 1377 صورت گرفته است. بدین منظور، با استفاده از آزمون پیرسون، شش پارامتر هواشناسی مورد نیاز در روش پنمن مانتیث فائو-56 که شامل دماهای حداکثر و حداقل، مقادیر رطوبت نسبی حداقل و حداکثر، سرعت باد در ارتفاع دو متری و ساعت آفتابی روزانه می شوند، به صورت چهار سناریوی اطلاعاتی با یکدیگر ترکیب و به کاربرده شدند (که تحت عنوان شماره 1، 2، 3 و 4 نام گذاری شدند). با اعمال این سناریوها بر مدل های هوشمند شبکه عصبی مصنوعی (ANN) و سیستم استنتاج تطبیقی عصبی- فازی (ANFIS) در محیط نرم افزاری MATLAB، تبخیر تعرق گیاه مرجع منطقه تخمین گردید. به منظور ارزیابی نتایج هر یک از سناریوهای مورد استفاده، از مقادیر واقعی تبخیر تعرق مرجع (لایسیمتری) استفاده شد. نتایج نشان داد که افزایش تعداد اطلاعات در لایه ورودی لزوما منجر به بهبود نتایج مدل های هوشمند نمی شود. سناریوی اطلاعاتی شماره 2 که شامل سه پارامتر دمای حداقل و حداکثر هوا و ساعت آفتابی روزانه بود، در هر دو مدل ANN و ANFIS برآوردهای معقول و یکسانی در بر داشت. در این سناریو مقادیر حداقل معیار مجذور میانگین مربعات خطا (RMSE)، میانگین مطلق خطا (MAE) و حداکثر ضریب تعیین (R2) در مرحله آزمایش به ترتیب معادل 09/0 و 07/0 میلی متر بر روز و 90/0 بودند. در مجموع بین نتایج شبکه عصبی مصنوعی و سیستم استنتاج تطبیقی عصبی- فازی از نظر آماره های خطاسنجی اختلاف قابل ملاحظه ای مشاهده نشد. ضمن آن که این دو نسبت به نیاز اطلاعاتی در لایه ورودی خود دارای حساسیت یکسان بودند. مدل شبکه عصبی پس از 26 تکرار محاسباتی در مقایسه با سیستم استنتاج تطبیقی عصبی- فازی که با 40 تکرار محاسباتی بود، سریع تر به جواب مناسب دست یافت. همچنین برآوردهای شبکه های عصبی با روش استاندارد پنمن مانتیث نیز مقایسه گردید، که نشان دهنده دقت و توانمندی قابل ملاحظه مدل های هوشمند (RMSE معادل 09/0 میلی متر بر روز) نسبت به روش استاندارد (RMSE معادل 34/0 میلی متر بر روز)، برای تخمین تبخیر تعرق گیاه مرجع می باشد.
    کلیدواژگان: تبخیر تعرق گیاه مرجع، آزمون پیرسون، مدل های هوشمند، همدان
  • سید دراجی، گلچین، احمدی صفحه 306
    بخش کشاورزی عمده ترین مصرف کننده منابع آب در کشور ما می باشد. یکی از راهکارهای افزایش بازده آبیاری و استفاده بهینه از بارندگی در مناطق خشک و نیمه خشک استفاده از پلیمرهای سوپرجاذب است. پلیمرهای سوپر جاذب می توانند آب حاصل از آبیاری و بارندگی را جذب کرده، از فرونشت عمقی آن جلوگیری کنند و کارآیی مصرف آب را افزایش دهند. به منظور بررسی تاثیر سطوح مختلف پلیمر سوپرجاذب superab A200 بر ظرفیت نگهداری آب و تخلخل خاک در خاک هایی با شوری و بافت مختلف سه آزمایش فاکتوریل درقالب طرح کرت های کاملا تصادفی با سه سطح شوری (شوری اولیه: شاهد،4 و 8 دسی زیمنس بر متر) و سطوح پلیمر (0، 2/0، 4/0 و 6/0 درصد وزنی) در سه تکرار به صورت جداگانه در سه خاک با بافت مختلف (شنی، لومی و رسی) انجام شد. کاربرد 6/0 درصد وزنی پلیمر در شوری اولیه خاک شنی و لومی میزان آب قابل استفاده گیاه را به ترتیب 20/2 و 20/1 برابر نسبت به شاهد افزایش داد. بنابراین، مصرف پلیمر در خاک و مخصوصا خاک های شنی می تواند با افزایش ظرفیت نگهداری رطوبت و کاهش شوری خاک باعث موفقیت برنامه های آبیاری در مناطق خشک و نیمه خشک گردد.
    کلیدواژگان: بافت خاک، شوری، پلیمر سوپرجاذب، آب قابل استفاده گیاه، تخلخل خاک
  • نامدار خجسته، شرفا، فاضلی سنگانی صفحه 317
    انعکاس سنج زمانی4 به طور گسترده در خاک برای اندازه گیری میزان ضریب دی الکتریک(Ka) و شوری کل خاک(σa) استفاده می شود. از اندازه گیری شوری کل و ضریب دی الکتریک برای اندازه گیری شوری محلول خاک(σp) استفاده می گردد. هیل هورست (4) تئوری مدل رابطه خطی بین شوری کل خاک و ضریب دی الکتریک را در خاک مرطوب ارائه نمود. همچنین از این رابطه خطی برای به دست آوردن شوری محلول در خاک هائی با بافت های مختلف بدون استفاده از کالیبراسیون مخصوص برای هر خاک استفاده کرد. هدف از این مطالعه ارزیابی مدل خطی فوق با داده های به دست آمده از TDR می باشد. مطالعات قبلی در این زمینه عمدتا در بافت های سبک انجام شده و در این مطالعه از بافت های رسی، لومی رسی، لومی، سیلتی رسی، لوم رس شنی استفاده شده است. نتایج نشان داد که این مدل خطی برای بافت های سبک نتایج بهتری نسبت به بافت های متوسط تا سنگین می دهد و دلیل آن، کاهش r2 به علت کاهش ضریب دی الکتریک در آب موجود در خاک هایی با بافت سنگین می باشد در صورتی که در مدل خطی این ضریب دی الکتریک ثابت و برابر با80 (در دمای 20 درجه سانتی گراد) در نظر گرفته شده است.
    کلیدواژگان: انعکاس سنج زمانی، قابلیت هدایت الکتریکی، ضریب دی الکتریک
  • داننده مهر، مجدزاده طباطبایی صفحه 325
    پیش بینی دقیق جریان در رودخانه ها یکی از مهمترین ارکان در مدیریت منابع آبهای سطحی به ویژه اتخاذ تدابیر مناسب در مواقع سیلاب و بروز خشکسالی ها، است. در حقیقت حصول روش های مناسب و دقیق در پیش بینی جریان رودخانه ها را می توان به عنوان یکی از مهمترین چالش ها در فرآیند مدیریت و مهندسی منابع آب دانست. اگر چه تحقیقات وسیعی در خصوص کاربرد روش های متکی بر شبکه های عصبی مصنوعی1(ANN) و برتری دقت این روش ها بر روش های متداول آماری مانند روش های اتورگرسیو و میانگین متحرک در دو دهه اخیر ارائه شده است ولی به دلایل مختلفی ازجمله غیر صریح بودن این روش ها و پیچیدگی حاکم بر انتخاب و معماری شبکه مناسب، استفاده از آنها در عمل به طور مناسب توسعه نیافته است. در تحقیق حاضر ضمن معرفی روش برنامه ریزی ژنتیک2 (GP) به عنوان یک روش صریح برای پیش بینی جریان رودخانه ها، از این روش به منظور بررسی تاثیر توالی دبی روزانه در پیش بینی جریان روزانه رودخانه آبسرده واقع در استان لرستان، استفاده شده و دقت نتایج حاصله با روش شبکه عصبی مصنوعی مورد مقایسه قرار گرفته است. نتایج، حاکی از کارایی مناسب و دقت بالای برنامه ریزی ژنتیک در مقایسه با شبکه عصبی مصنوعی در پیش بینی جریان رودخانه ها است.
    کلیدواژگان: دبی روزانه، پیش بینی جریان، برنامه ریزی ژنتیک
  • بایبوردی، سید طباطبایی، احمداف صفحه 334
    شوری یکی از تنش های مهم محدود کننده تولیدات کشاورزی می باشد. شوری با تاثیر گذاشتن بر روی بیشتر فعالیتهای فیزیولوژیکی و مورفولوژیکی، رشد و نمو گیاه را تحت تاثیر قرار می دهد. به منظور بررسی تاثیر شوری ناشی از کلرور سدیم بر برخی صفات فیزیولوژیکی و فاکتورهای کیفی پنج رقم کلزای پائیزه، آزمایشی در گلخانه تحقیقاتی مرکز تحقیقات کشاورزی آذربایجان شرقی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با سه تکرار در سال 87 به اجراء درآمد. پنج سطح شوری شامل (شاهد)، 50 میلی مولار، 100 میلی مولار، 150 میلی مولار و 200 میلی مولار کلرور سدیم) به عنوان فاکتور اول و ارقام به عنوان فاکتور دوم (Fornax، Licord، Elite، SLM046، Okapi) در نظر گرفته شدند. در طول رشد غلظت عناصر سدیم و پتاسیم، کلسیم و منیزیم و نسبت K/Na برگ، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، فتوسنتز، تنفس، درصد روغن، میزان اسیدهای چرب (لینولئیک، لینولنیک و اولئیک)، کلروفیل کل، a و b و غلظت آنزیم پرولین اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که همراه با افزایش شوری، غلظت پتاسیم، نسبت K/Na، عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه، درصد روغن، میزان فتوسنتز و تنفس و غلظت اسیدهای چرب غیر اشباع، کلروفیل کل و a و b کاهش یافت. اما در مقابل با افزایش شوری غلظت سدیم، کلسیم، منیزیم و میزان آنزیم پرولین افزایش یافت. رقم SLM046 نسبت به سایر ارقام مورد مطالعه به طور معنی داری دارای غلظت کمتر یونهای سدیم، کلسیم و منیزیم و مقادیر بالاتری از یون پتاسیم و نسبت بالای K/Na بود. به نظر می رسد بین ارقام مورد مطالعه رقم SLM046 با عملکرد بیشتر و کارآیی بالاتری بوده و در مقابل رقم Elite دارای بیشترین حساسیت به شوری می باشد. همچنین در رقم SLM046 در سطوح شوری مختلف میزان اسیدهای چرب غیراشباع به طور معنی داری بیشتر از سایر ارقام به دست آمد. همچنین میزان کلروفیل کل، a و b در رقم SLM046 بالاتر از دیگر رقم ها بود.
    کلیدواژگان: کلزا، شوری، اسید های چرب، کلروفیل، فتوسنتز
  • صفحه 347
    یکی از مناسبترین روش های انحراف جریان در رودخانه های پرشیب بکارگیری آبگیر کفی می باشد. گزینه آبگیر کفی با محیط متخلخل شیوه جدیدی برای انحراف جریان جهت جایگزینی با آبگیرهای با کف مشبک است. برای بررسی اثرخصوصیات هیدرولیکی جریان، موثر بر میزان دبی انحرافی مدلی آزمایشگاهی طراحی گردید که در آن امکان اندازه گیری جریان ورودی، جریان انحرافی و جریان باقی مانده (عبور نکرده از محیط متخلخل) مد نظربوده است. در این تحقیق تاثیر توام عواملی همچون شیب سطح بالایی آبگیر و اندازه ذرات محیط متخلخل در دبی های مختلف بر میزان جریان انحرافی(در حالت جریان آب زلال) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد با افزایش جریان ورودی نرخ تغییر دبی انحراف ابتدا زیاد و سپس به صفر می رسد. همچنین با افزایش شیب سطح بالایی آبگیر میزان انحراف جریان کاهش می یابد. اندازه ذرات محیط متخلخل نیز بر میزان دبی انحراف تاثیر قابل ملاحظه داشته چنانکه با افزایش اندازه ذرات، میزان دبی انحرافی روند افزایشی را نشان می دهد. از نتایج آنالیز ابعادی و آزمایشگاهی برای تعیین مقدار ضریب جریان محیط متخلخل استفاده گردید. تجزیه و تحلیل ها نشان داد مقدار این ضریب در حدود 1/0 است. در نهایت رابطه ای نیز برای برآورد مقدار جریان عبوری از آبگیر کفی با محیط متخلخل پیشنهاد گردید.
    کلیدواژگان: آبگیر کفی، محیط متخلخل، ضریب شدت جریان، جریان های با سطح آزاد
  • صفحه 347
    یکی از مناسبترین روش های انحراف جریان در رودخانه های پرشیب بکارگیری آبگیر کفی می باشد. گزینه آبگیر کفی با محیط متخلخل شیوه جدیدی برای انحراف جریان جهت جایگزینی با آبگیرهای با کف مشبک است. برای بررسی اثرخصوصیات هیدرولیکی جریان، موثر بر میزان دبی انحرافی مدلی آزمایشگاهی طراحی گردید که در آن امکان اندازه گیری جریان ورودی، جریان انحرافی و جریان باقی مانده (عبور نکرده از محیط متخلخل) مد نظربوده است. در این تحقیق تاثیر توام عواملی همچون شیب سطح بالایی آبگیر و اندازه ذرات محیط متخلخل در دبی های مختلف بر میزان جریان انحرافی(در حالت جریان آب زلال) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد با افزایش جریان ورودی نرخ تغییر دبی انحراف ابتدا زیاد و سپس به صفر می رسد. همچنین با افزایش شیب سطح بالایی آبگیر میزان انحراف جریان کاهش می یابد. اندازه ذرات محیط متخلخل نیز بر میزان دبی انحراف تاثیر قابل ملاحظه داشته چنانکه با افزایش اندازه ذرات، میزان دبی انحرافی روند افزایشی را نشان می دهد. از نتایج آنالیز ابعادی و آزمایشگاهی برای تعیین مقدار ضریب جریان محیط متخلخل استفاده گردید. تجزیه و تحلیل ها نشان داد مقدار این ضریب در حدود 1/0 است. در نهایت رابطه ای نیز برای برآورد مقدار جریان عبوری از آبگیر کفی با محیط متخلخل پیشنهاد گردید.
    کلیدواژگان: آبگیر کفی، محیط متخلخل، ضریب شدت جریان، جریان های با سطح آزاد
  • مرتضی صادقی، بیژن قهرمان صفحات 394-406
|
  • Page 198
    AbstractRainwater harvesting (RWH) is one of the most effective water resources management techniques for confrontation with water shortage condition. RWH which is basically known as a traditional method, has been developed rapidly and being used widely in dryland countries throughout the world. RWH is defined as collecting and storing rainwater from nearby catchment and delivering it to planting area during critical stages of plant requirement. RWH can be divided into two main categories which is known as micro and macro catchment methods. Many factors such as rainfall amount and distribution, ground topography, soil type, economical and social aspects are important for selecting a specific RWH category. In the present paper, design and performance of a real size macro catchment RWH project located in a semi arid region (N-E of Iran), is described. The project is comprised from a 5000 m2 plastic covered catchment, 500 m3 ground reservoir and an experimental cultivation area located next to runoff catchment which is planted with dryland wheat. Planting area is consisted of 8 scaled plots with dimension of 6m by 85 m. Following a randomized completely blocks design, four plots were considered for supplementary irrigation and the rest four replications were accounted as control (without irrigation). In an effort to conserve more water, drip irrigation system was used with 4 lit/hr/m discharge capacity. The results of two years study indicated that, compared to the conventional dry land farming undertaken in the control plots, wheat grain yield was increased by 70% and 87% respectively. During the study period, 35% and 70% of wheat water requirement was supplied from RWH system during plant growth period respectively. The result showed that it would be possible to have productive wheat cultivation in the regions with 250 mm annual precipitation (in average), if one can employ an effective RWH system. Keywords: Rainwater harvesting, Supplementary irrigation, Rainfed wheat, Mashhad regionAbstractRainwater harvesting (RWH) is one of the most effective water resources management techniques for confrontation with water shortage condition. RWH which is basically known as a traditional method, has been developed rapidly and being used widely in dryland countries throughout the world. RWH is defined as collecting and storing rainwater from nearby catchment and delivering it to planting area during critical stages of plant requirement. RWH can be divided into two main categories which is known as micro and macro catchment methods. Many factors such as rainfall amount and distribution, ground topography, soil type, economical and social aspects are important for selecting a specific RWH category. In the present paper, design and performance of a real size macro catchment RWH project located in a semi arid region (N-E of Iran), is described. The project is comprised from a 5000 m2 plastic covered catchment, 500 m3 ground reservoir and an experimental cultivation area located next to runoff catchment which is planted with dryland wheat. Planting area is consisted of 8 scaled plots with dimension of 6m by 85 m. Following a randomized completely blocks design, four plots were considered for supplementary irrigation and the rest four replications were accounted as control (without irrigation). In an effort to conserve more water, drip irrigation system was used with 4 lit/hr/m discharge capacity. The results of two years study indicated that, compared to the conventional dry land farming undertaken in the control plots, wheat grain yield was increased by 70% and 87% respectively. During the study period, 35% and 70% of wheat water requirement was supplied from RWH system during plant growth period respectively. The result showed that it would be possible to have productive wheat cultivation in the regions with 250 mm annual precipitation (in average), if one can employ an effective RWH system.
  • Page 208
    AbstractUranium is a natural heavy metal widely dispersed across the earth crust. In many cases due to anthropogenic disturbance, it has been found beyond its natural abundance which resulted in soil-water pollution. The objective of this study was to investigate the capability of Iranian natural zeolite clinoptilolite for removal of uranium (VI) from aqueous solutions. In order to optimize removal efficiency of uranium, bath techniques were used as a function of various parameters, i.e., initial uranium concentration, pH solution, shaking time and dose of zeolite. The sorption of uranium was investigated by using Langmuir and Freundlich model. Maximum uranium uptake by zeolite achieved at 200 mg U L-1, pH 5 and 20 h contact time. The results of the experiment also revealed that Langmuir model was able to predict uranium adsorption mechanisms by zeolite more accurate than Freundlich model. Considering low cost and great natural resource of zeolite in Iran, it is suitable for environmental applications.
  • Page 218
    AbstractIn this research, four meteorological set of data including maximum temperature, minimum temperature, precipitation and radiation from ECHO-G, under A1scenario have been used for climate change detection over south khorasan. ECHO-G is a General circulation model that currently is used in Hamburg university and Korea meteorological research institute. In this research climate change assessment has been studied for the period of 2010-2039. Analysis of downscaled meteorological parameters by Lars-WG model over six meteorological stations of South khorasan have been performed. The results showed that annual mean of precipitation will increase by 4 percent. Annual mean temperature are projected to increase by 0.3 °C, with maximum temperature increase of 1°C in winters. Our results revealed that the number of dry days in northern stations including Boshruyeh, Ferdous and Ghayen will increase in Comparison to the their normal values but it will decrease in the southern stations of Birjand, Khor and Nehbandan.
  • Page 234
    AbstractSoil drying and rewetting (DRW) cycles are considered as environmental stress that would affect the physical, chemical and biological properties of soil and nutrient cycles. The study of soil drying and rewetting effects on plant nutrition and soil fertility is very important and crucial specially their environmental effects. In this study, the effects of 1, 2, 3, 4 and 5 drying and rewetting cycles on dissolved organic carbon (DOC) and phosphorus (DOP) and available forms of nitrogen (nitrite, nitrate and ammonium) in two Alfisols in a completely randomized design with three replications were investigated. The results showed that with increasing DRW cycles dissolved organic carbon, organic and inorganic phosphorus and ammonium decreased significantly in soil solution compared to control (samples were kept in wet condition). Reduction in DOC and DOP could be due to the higher mineralization of organic carbon and phosphorus. Dissolved organic nitrogen decreased significantly after three and four drying and rewetting cycles in soil 1 and soil 2 respectively. The highest amount of dissolved organic nitrogen was obtained in five drying and wetting cycles treatment.
  • Page 244
    AbstractFertilizer Use Efficiency (FUE) is one way of improving the fertilizer management in agriculture. In this study, spinach (Spinacea Oleracea) was used as a case study vegetable to determine its nitrogen use efficiency in Varamin, Iran. An experiment was conducted using split plot design with three replications. Treatments included of five levels of N as 0, 150, 200, 250 and 300 kg ha-1 and five levels of phosphate as 0, 37.5, 50, 62.5 and 75 kg P2O5ha-1. Both fresh weight and nitrate content of leaf were measured. The optimum value of FUE obtained by applying 250 kg Nha-1.
  • Page 254
    AbstractAmong rhizospheric bacteria, great attention has been paid to the group of plant growth promoting rhizobacteria (PGPR), and their role in increasing the growth and health of plants. Therefore, it is used largely as inoculum all over the world. The rhizospheric bacterium, which has the genus of Flavobacterium, and promotes plants growth, has been studied in recent years. In the present research, 65 samples of rhizospheric soil were taken to isolate Flavobacterium from the rhizosphere of wheat cultivated in different regions of Iran. To isolate, cultivate, and preserve Flavobacterium, different and diverse formulations such as ATCC 647, 65 ATTC M1, and M1 Medium, which were recommended for this bacterium, were used for the development of a new specified culture media (FIM). Sixty-one isolates attributed to Flavobacterium were isolated and purified using specified culture medium (FIM). The genus and species were identified through microscopic, physiological and biochemical tests. The results obtained from our tests indicated that there are 5 species F. multivorum, F.odoratum, F. thalpophilum, F.balastinum and F. indoltheticum in the rhizosphere of wheat. Among the isolated species, F.odoratum showed the most frequency (72 percent), and the F. thalpophilum and F. balastinum and F. indoltheticum possessed the least frequency (1.6 percent).
  • Page 262
    AbstractEfficient use and management of organic matter are important aspects of sustainable agricultural. Organic matter is relatively low in majority of soils in Iran, and continuous use of N fertilizer would create environmental hazards. Therefore, the combined use of N fertilizer and organic wastes is an effective strategy. The purpose of this study was investigating of residual effects of different sources of organic matters with or without nitrogen on wheat dry matter and soil chemical characteristics. Treatments included two organic matter sources (municipal solid waste compost and cow manure), in four rates (0, 1, 2, and 4%) and three N levels (0, 75, 150 mg kg-1 soil). The experiment was carried out in factorial manner in a completely randomized design with three replications. Treatments applied in rice and the residual effects were studied on growth and chemical composition of wheat and some soil chemical characteristics after wheat harvest. Application of both organic matter sources enhanced wheat growth. With compost, addition of N did not affect crop growth while with cow manure, application of N led to increase wheat growth in all organic matter levels. The effect of N was the most in the higher cow manure levels. Application of N alone did not affect wheat growth. Wheat plants enriched by either of the two organic wastes accumulated more phosphorus (P), potassium (K), iron (Fe), manganese (Mn), chlorine (Cl) and sodium (Na) than control plants. Post harvest soil sampling indicated that addition of organic matter significantly increased study chemical characteristics. Organic matter, total nitrogen, available P, Fe, Zn, Cu and Mn, soil electrical conductivity and sodium adsorption ratio in soil enriched with organic matter were more than those in control. In general, residual effects of cow manure particularly with chemical nitrogen on dry matter and soil chemical characteristics were more than those of compost.
  • Page 274
    AbstractSoil temperature is one of the key parameters affecting most hydrologic and agricultural processes. Therefore, its measurement and prediction is very crucial. So far, the statistical regression methods have been used for estimation of soil temperature for specific location encountering with lack or shortage of data. In this work, soil temperature data are estimated at six different depths for three typical climates (Zahedan, Tehran, Ramsar) by a new approach namely Adaptive Neuro-Fuzzy Inference System (ANFIS), and the results are compared with those of estimated by regression methods. In addition, the most important meteorological parameters (maximum temperature, minimum temperature, mean daily temperature, relative humidity, sunshine hour, and wind speed) which influence soil temperature at the study sites are used during the 15-years period (1992-2006) of study. The comparison of soil temperature data predicted by ANFIS and regression methods indicated that the performance of ANFIS model is 4% more accurate than regression methods. It was found that the accuracy of prediction using ANFIS model for arid climates of Zahedan and Tehran was 12% and 4.5% better than Ramsar (humid), respectively. The statistical comparison of the estimations derived by ANFIS model and the observed soil temperature data of drier climates showed that the coefficients of correlation (r) are reduced (up to 10%) for deeper layers. In contrast, for the humid climate of Ramsar, the model accuracy for near surface layers (5 and 10 cm) was up to 18% less than deeper layers (100 cm).
  • Page 286
    AbstractMine excavation, concentration and transportation of minerals make Southern Esfahan municipality and suburb of Sepahanshahr vulnerable to pollution and endanger their people by heavy metals. Nowadays, spectrophotometers and spectral reflectance of soils in different parts of spectrum are applied for estimating soil characteristics and pollutants. This research was conducted to study the potential of Landsat ETM+ data for estimating and mapping spatial distribution of heavy elements in the Southern Isfahan municipality. During a field survey 100 surface soil samples were collected randomly. Samples were air dried and fine earth was treated by 4 M HNO3 (at 80 °C) and total Pb, Zn and Cd concentration was measured by Atomic Absorption Spectrophotometer and ICP. Statistical analysis reveals negative and significant correlation coefficient between concentration of heavy metals and visible and NIR data and consequently, possible delineation of heavy metals. Spatial distribution of Pb, Zn and Cd concentration mapped using several stepwise multiple regression equations. Results indicate that concentration of Pb, and Zn are above the thresholds and that of Cd is not serious at the moment in proximity of Sepahanshahr.
  • Page 297
    AbstractThe present study is attempted to present the minimum required meteorological parameters for reference evapotranspiration estimation at Hamedan region of Iran from 1997 to 1998. Employing Pierson test, six meteorological parameters which are used by Penman-Montieth FAO-56 method including maximum and minimum air temperature, maximum and minimum relative humidity, wind speed and daily sunshine were composed and considered as 4 difference scenarios (called 1, 2, 3 and 4). These scenarios were applied to artificial neural network (ANN) and adaptive neuro-fuzzy inference system (ANFIS) for reference evapotranspiration estimation of the area using the Matlab software. The results of the scenarios were evaluated using the actual reference evapotranspiration (lysimeter data). The results showed that increasing of number of input layers data could not be based as obtaining the more exact results. Using the scenario 2, which was based on minimum and maximum temperature as well as daily sunshine, showed more reliable results using the ANN and ANFIS methods. The root mean square error (RMSE), mean absolute error (MAE) and R2 of examination step of this scenario were 0.09, 0.07 mm/day and 0.9, respectively. Overall, the statistic performances revealed that ANN and ANFIS had the same results and similar input layer sensitivity. The iteration times of the ANN and ANFIS methods to reach the best results were 26 and 40, respectively. Comparison between ANN (RMSE= 0.09 mm/day) and standard Penman-Montieth method (RMSE= 0.34 mm/day) confirmed that the intelligence approaches such as ANN are more accurate for reference evapotranspiration estimation.
  • Page 306
    AbstractAgriculture is the largest consumer of water resources in Iran. One of the best options for increasing the irrigation efficiency and better application of precipitation in arid and semi-arid areas is employing of superabsorbent polymers to soil. Polymers can absorb rain and irrigation water, decrease deep percolation and increase water use efficiency. In order to investigate the effects of different rates of hydrophilic polymer superab A200 on water holding capacity and the porosity of soils with different salinity and textures, three factorial experiments were conducted using a completely randomized design with three replications. The polymers were applied to soils of different textures (sand, loam and clay) at the rates of 0.0, 0.2, 0.4 and 0.6 % w/w and salinity of the soils was adjusted at the levels of initial soil salinity (blank), 4 and 8 dS/m. The application of 0.6% w/w of polymer at the lowest salinity level increased available water content by 2.20 and 1.20 times greater than those of controls in the sandy and loamy soils, respectively. Thus application of polymers to soils especially in the sandy soils may increase water holding capacity, may decrease salinity and may help to improve irrigation projects in arid and semi-arid areas.
  • Page 317
    AbstractTime domain reflectometry (TDR) is a widely used method for measuring the dielectric constant (Ka) and bulk electrical conductivity (σa) in soils. The TDR-measured σa and Ka can be used to calculate the soil solution electrical conductivity, (σp). A theoretical model describing a linear relationship between bulk electrical conductivity, σa, and dielectric constant, Ka, in moist soil was already presented. By using this linear relationship, the pore water electrical conductivity, σp, can be estimated in a wide range of soil types without soil-specific calibration. The objective of this study was to evaluate the linear model presented previously for TDR. The previous study was on light texture soils but in this study we used clay, clay loam, loam, silty clay and silty clay loam textures. The results showed that the linear model performed well for light texture soils but not for heavy textures. Such poor result for heavy texture is mainly due to this fact that dielectric constant pore water was lower than 80 which was proposed as default by model. This study showed that for heavy texture soils dielectric constant of pore water is smaller than light textured soils.
  • Page 325
    Abstract Accurate prediction of river flow is one of the most important factors in surface water recourses management especially during floods and drought periods. In fact deriving a proper method for flow forecasting is an important challenge in water resources management and engineering. Although, during recent decades, some black box models based on artificial neural networks (ANN), have been developed to overcome this problem and the accuracy privilege to common statistical methods (such as auto regression and moving average time series method) have been shown. However these types of models are implicit and complex in proper network design and can not be simply used by other investigators. In this research the genetic programming (GP) model has been developed as an explicit method for river flow prediction and has been used for investigation the effect of daily discharge trend in Absardeh river flow forecasting. The results have been compared with artificial neural network technique. The results indicated that the proposed GP method performed quite well compared to artificial neural network method and is applicable for river flow prediction.
  • Page 334
    AbstractFor evaluating NaCl salinity effect on some physiological and qualitative attributes of five winter canola cultivars, an experiment was conducted in a RCD base factorial in three replicates in greenhouse of East Azarbaijan Agricultural Research center in 2008. Five salinity levels as 0, 50, 100, 150 and 200 mM NaCl treated as first factor on five rape seed (Fornax, Licord, Elite, SLM046, Okapi) as second factor. Na, K, Ca, Mg and K/Na ratio in leaves during growth season, and final biologic and seed yield, photosynthesis and respiration rates, fatty acids (linoleic, linolenic and oleic acid) proline, and total, a and b chlorophyll were measured. Results showed that increasing salinity decreased K, K/Na, biologic and seed yield, oil percentage, photosynthesis and respiration rates, fatty acids, total, a and b chlorophyll, but increased Na, Ca, Mg and proline content. SLM046 showed significantly lower contents of Na, Ca, Mg and higher contents of K, and K/Na ratio. It seems that SLM046 had higher yield and efficiency but Elite was susceptible to salinity. Compared to other cultivars SLM046 showed higher content of unsaturated fatty acids, total, a and b chlorophyll across all salinity levels.
  • ˜ÆÑÆÔ ÆÍیÏ, ÇÓÃÇÚیÁی, ÝÛÝÆÑ ÃÛÑÈی, ÚÁیÒÇÏÅ, ÄÞÆی Page 347
    AbstractBottom intake is one of the most appropriate systems for diverting discharge in steep rivers. Bottom intake with porous media is a new system of diverting discharge which can be replaced by bottom rack intakes. To investigate the hydraulic flow characteristics on diverted discharge of this intake, an experimental model was designed in which the inflow, diverted discharge and remained flow of porous media intake can be measured. In the present research, measurements of the diverted discharge were performed for different rates of flow, grain size distributions as well as surface slopes of intake with clear water. According to the obtained results, by increasing the inflow discharge, the rate of diverted discharge increases gradually and then reaches to a constant value. Any increment of the surface slope above the intake also decrease the relation diverted flow. It is found that the grain size of the porous media has a great influence on the diverted flow. By increasing the grain size diverted flow increases, too. Dimensional analysis and experimental results were used to estimate the discharge coefficient of porous media. Analytical analysis on experimental data shows that the discharge coefficient of porous media intake is about 0.1. Also an empirical-theoretical relation is proposed to evaluate the diverted discharge of this kind of bottom intakes.